امروزه سازمانهای زیادی تلاش میکنند تا داده محور (data-driven) شوند. داده محور شدن خیلی فراتر از نصب ابزار و نرمافزار مناسب است. داده محور شدن به این معناست که داده و تحلیل در استراتژی کسب و کار، سیستمها، فرایندها و فرهنگ سازمان حضور داشته باشد. به معنای ایجاد ذهنیتی است که در آن تحلیل، پایه تمام تصمیمات کسب و کار را شکل دهد و توسط تمام سطوح سازمان در آغوش گرفته شود. سازمانهای داده محور متعهد هستند که دادههای مرتبط با تمام جنبههای کسب و کار خود را جمعآوری کنند. آنها این امکان را برای کارکنان در تمام سطوح فراهم میکنند که بتوانند به دادههای درست در زمان درست دسترسی پیدا کنند و تصمیمات قاطع بگیرند. بدین ترتیب داده تبدیل به مزیت رقابتی سازمان میشود. یک بانک به عنوان یک سازمان داده محور، داده و تحلیل را در مرکز استراتژی کسب و کار خود قرار میدهد و با بهینهسازیِ داده محور تمام عملیات روزانه، خود را از سایر رقبا متمایز میکند.
برای تبدیل شدن بانک به یک سازمان داده محور، نیاز به یک نقشه راه[1] است. نقشه راه یک برنامه استراتژیک است که یک هدف یا نتیجه مطلوب را تعریف میکند و شامل مراحل اصلی مورد نیاز برای رسیدن به آن است. نقشه راه با تشخیص فناوریهای ضروری و شکافهای فناوری، منجر به تصمیمات سرمایهگذاری بهتر میشود. با استفاده از نقشه راه فناوری میتوان فهمید که بانک چه کاری را خوب انجام داده است، کجا شکست خورده است و چگونه باید فرایند را بهبود دهد. قبل از تهیه نقشه راه، نیاز است که وضعیت و سطح فعلی سازمان نسبت به یک چارچوب استاندارد سنجیده شود. مدلهای بلوغ این کار را انجام میدهند. یکی از نخستین مدلهای بلوغ در حوزه IT، مدل بلوغ CMMI است که در سال 1986 توسط دانشگاه کارنگی ملون ارائه شد و فرایندهای یک تیم نرمافزاری را ارزیابی میکرد. از آن پس مدلهای بلوغ مختلفی در حوزههای مختلف فناوری مانند انبار داده، کلان داده، مدیریت دارایی دیجیتال، زیرساخت مرکز داده و غیره توسعه یافت. همه مدلهای بلوغ داده شامل سطح[2]، بُعد[3] و خصیصهها[4] هستند. تعداد سطوح بلوغ در مدلهای مختلف بین 4 و 7 متغیر است اما تعداد سطوح 4 و 5 رایجتر هستند. برای تعیین سطح بلوغ سازمان، بر روی زمینههای مختلفی مرتبط با افراد، فرایندها و فناوری تمرکز میشود و وضعیت سازمان در هر یک از زمینهها ارزیابی میشود. به این زمینهها، بُعد گفته میشود. هر بُعد، خود با خصیصههایی توصیف میشود که بُعد را در یک سطح بلوغ بطور دقیق به تصویر میکشند.
[1] roadmap
[2] level
[3] dimension
[4] attributes
بلوغ داده به معنی تکامل تدریجی یک سازمان است بطوری که تمام منابع داده داخلی و خارجی مرتبط را یکپارچه کرده، مدیریت کند و از آنها حداکثر بهره را ببرد. این به معنای ایجاد یک اکوسیستم نوآوری، ایجاد ارزش برای کسب و کار و ایجاد تحول تأثیرگذار با استفاده از داده است. بلوغ داده به معنای داشتن یک فناوری برای مدیریت حجم بالای داده نیست. بلکه یک سفر است که در طی آن یک اکوسیستم ساخته میشود. این اکوسیستم شامل فناوری، مدیریت داده، تحلیل، حاکمیت داده و مؤلفه های سازمانی است. یک مدل بلوغ داده[1] برای یک سازمان به دلایل مختلفی مفید است. اول این که به ایجاد ساختار حول برنامههای داده محور و تعیین نقطه شروع کمک میکند. همچنین کمک میکند تا اهداف سازمان حول برنامه مشخصی تعریف شوند و یک فرایند برای انتقال دید در کل سازمان ایجاد میکند. این مدل علاوه بر نظارت بر برنامه و اندازهگیری میزان پیشرفت، تلاش مورد نیاز برای تکمیل مرحله فعلی و گامهای مورد نیاز برای حرکت به مرحله بعدی بلوغ را ارائه میدهد.
[1] data maturity model